نوژانوژا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره

برای نوژاجونم

نوژا جونی وبی بی انیشتن

دخترگلم داره سی دی موردعلاقشوکه بی بی انیشتن باشه نگاه میکنه   اینم ازعروسکی که خانمم گریه کردوباباش براش خرید: قربون اون خمیازه ی کشدارت بشم عسل مسل ...
31 ارديبهشت 1391

نوژا جونی ودلهره مامان

سلام دخترم.این روزامامانت خیلی گرفتارکاراشه وکمتروقتشو داره که به گلش رسیدگی کنه.حالا میگم برا چی.دیروزیه کارمهم برام پیش اومده بودنتونستم زودبیام خونه اماقراربوددخترعموهای گلت بعداز1ماه بیان پیشت .خیالم راحت بودسرتوگرم میکنن.ساعت 8رسیدم خونه .دخترعموهاتم اومده بودنوشماسخت مشغول بازی کردن بااونها بودی.منم که خسته....بالاخره موقع خوابت فرارسیدخوشبختانه اذیتم نکردی وراحت لالاکردی.امروز5شنبه هم خونه مامان اینا نرفتیم آخه مامان وبابا رفتن مکه.ازصبح که بیدارشدی بادخترعموهات بازی کردی.ساعت 11:30هم خوابت گرفتو خوابیدی تا ساعت2.قرارشدباخترعموهات بعدازظهربریم پارک.من اینقدرخوابم میومدکه نگوولی ترجیح دادم که پیشت باشم.هروقت که تعطیلاتی پیش میاداحساس ...
29 ارديبهشت 1391

نوژاجوني وروزمادر1

سلام خانم قشنگم.خيلي ديگه وقت نميكنم كه برات پست جديدبذارم ميدوني آخه خيلي مشغله كاريم زيادشده اما مي ارزه .دوري ازشما برام سخته اما ميدونم كه كسايي بهتراز من هستن كه مراقبت هستن .اين هفته دخترگلي بودي 5شنبه خونه مامان فاطمه بوديم .متاسفانه مامان حالشون زياد خوب نبودكمردردداشت وازدردحتي گريه ميكرد يك لحظه پشيمون شدم كه چرا اصلا اومدم خونشون .قراربود خاله ها روزشنبه بيان خونه مامان كادو بديم باهم پول گذاشتيم و1گوشي سامسونگ براشون خريديم.مامان فاطمه براي شما كالاسكه خريده بودهمه فكرميكرديم اگه كه بشيني توش گريه ميكني اما اينطورنشدوكلي ذوق ميكردي باهم رفتيم پارک وشما حسابي خسته شدي.جمعه هم مامان گلم بااينكه خيلي دردداشت بردت حموم.اصلا گريه نكر...
25 ارديبهشت 1391

نوژاجوني وروزمادر2

سلام عزیزم ازسرکاراومدم اما مگه شما میزاری برم سراغ رایانه.طبق قولم عکسهای شنبه رومیزارم نوژا ونمای نزدیک   قربون اون نگاه معنادارت عسلم اینم ازکادوی بابای خوبت دستت دردنکنه بابا جون ...
25 ارديبهشت 1391

نوژا وگردش

سلام دخترم.ببخشیدکه ١هفته ست که برات چیزی پست نذاشتم.آخه خانمی الان نزدیک ٢هفته ست که شبا دیرلالا میکنی وازاونجایی که مامانی هم صبح زودبایدبره سرکاردیگه وقت نمی کنه که برا گل دخترش چیزی بنویسه.این هفته آدرس وبلاگتو به همکارام دادم که بتونن شماروببینن کلا همه ازین که وبلاگ داری حالشوبردن.این هفته دخترخوبی بودی .فقط یکم پنج شنبه اذیتم کردی .بعدازظهر٥شنبه با خاله ها ورهام جونی رفتیم پارک.شماهم اصلا خوش خلق نبودی دایم گریه میکردی ونق میزدی.منو بگو که دوربین برده بودم پارک ازت عکس بگیرم اما مگه گذاشتی؟ خاله برات آبنبات خریداما بازم بهونه میگرفتی.جمعه هم خانم بودی.تازگیها یادگرفتی که لبهای کوچولوتو غنچه میکنیو بوس میفرستی.مامانوباباعاشقتن .دیشب ه...
18 ارديبهشت 1391

نوژا جونی خطرناک میشود....

سلام دخترم.دیروز بدلیل مشغله کاری که داشتم دیررسیدم خونه.شماهم طبق معمول سواربرمرکب (روروئک) تامامانیو دیدی ذوق کردی .اینقدرذوق زده شدی که اشک مامانیو درآوردی.بی اختیارگریم گرفت .بعدبغلت کردم و یکم بازی کردیم ومن تا دلم میخواست ازاون لپات ماچای آبدارکردم آخ مامانی نمیدونی که مزه ای داشت .بعدش همون طور دوباره سوارمرکبت شدی ورفتی تواتاق .منم به خیال اینکه مثل همیشه میری سراغ پرده دیگه نگات نکردم .اما بعدچنددقیقه دیدم که داری باشارژرلب تاب بازی میکنی و اونو انداختی دورگردنت آخه تازگیها خیلی دوست داری با سیم وپریز برق بازی کنی .خلاصه مامانی کلی شیطون بلا شدی .بعدمن وعزیزتصمیم گرفتیم حواستوپرت کنیم کلی اسباب بازی وبادکنک برات آوردیم امانشدکه نشد...
12 ارديبهشت 1391

نوزادی نوژا

سلام امروز داشتم عکساتو میدیدم یادم افتادکه عکسای نوزادی روبرات نزاشتم عزیزم.حالا که عکسای اون موقع روباالانت مقایسه میکنم تازه میفهمم که چقدر ماشااله بزرگ وخانم شدی عزیزم .ایناروگذاشتم که خودت هم بدونی چه نی نی ماهی بودی روزبه روزهم ماهترمیشی گلم        اینم زبون درازی نوژا خانم   ...
6 ارديبهشت 1391

بازی کردن نوژا با.....

سلام مامان قشنگم.امروزدخترم خیلی بلاچه شده توروخدا نگاه کنیدعاشق اینه که با پرده اتاق بازی کنه باهاش دالی بازی میکنه کلی هم میخنده و شاد میشه دوست دارم عشقم   قربون اون نگاه معصومانت بشم مامانی         ...
6 ارديبهشت 1391